گل دل مامان و بابا گل دل مامان و بابا ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

هدیه خدا

خودکار کشیدن روی صورت!

بابایی سلام .دیروز که ازسرکار برگشتم خونه با یه صحنه خیلی بانمک روبرو شدم. دیدم دختربابایی با خودکار صورتو دست و پاهاشو خط خطی کرده! به پاس این حرکت شایستت (1) یه تاب خوشگل برات خریدیم عزیزم...امروزم سوارش شدیو مامانی میگه اولش یه کم می ترسیدی...خودتو به جلو هول میدادی میگه...امروزم که از سر کار اومدم دیدم یه شلوار پارچه ای گشاد پوشیدی عین ساموراییا....بعدم تا منو دیدی گفتی : دردر..(یعنی بریم بیرون) منم هی بهت گفتم بابایی بیرون گرمه...راستی بابایی یادم رفته بهت بگم..آب بازیو خیلی دوس داری...چند دفعست که با مامانی و شما، سه تایی باهم میریم حموم! وقتی آب میریزیم روسرت که کفارو بشوریم گریه میکنی...دیگه برات بگم.........همه میگن خیلی باهوشی خاله...
27 مرداد 1393

هییییییییییس، خوابه!

ریحانه ای سلام. فکر کنم دیشب درمورد این موضوع برات نوشتم...یادم نیس..باز برات میگم...جیغ میزنی بعضی وقتا و میگی : هیییییییییییس، خوابه!..... کی خوابه بابایی؟ گربه چاقه؟!..راستی این بلاگم قبلا آماده کرده بودم...نمیدونم شاید تو پستای قبلی باشه.باز برات میذارم: سلام ریحانه. امشب، شب عید فطره. شبیه که فهمیدیم تورو داریم.2 سال پیشتر بود. حالا تو کلللللللللییی قد کشیدی و موهات داره میره تو چشات!...امشب مامانی بردت حموم که تمیز باشیو آخه فردا میخواییم به امیدخدا بریم تهران. مامان و بابا بزرگ وعمه همه منتظر دیدنتن...راستی چندروزه سرتو میذاری رو زمینو سر میخوری..موهات خراب میشه عزیزم...بعدشم سجاده که پهن میشه توهم رکوع میکنی...آفرین دختر مومنم...م...
20 مرداد 1393

خوابه! بعدشم هفی میکنی و میخندی!

سلام بابایی.خوابیدی الان. اخه ساعت 5 دقیقه به 2 بامداده 20 مرداده. امروز چندبار گفتی: خوابه  خوابه!...اینم مامانی بهت یادداده بودو به من و مامان تکرارش میکردی. بعدشم چندروزه که سرتو میکنی تو شیکم ما و هفیمون میکنی! بعدم میخندی!  توپو میگیرم دستم و بهت میگم : سریع باش! بعدم توپو میندازم هوا که بگیری....کلی میخندی شیرین بابا و مامان.....بوس بوس...راحت بخواب.
19 مرداد 1393

پیاده روی در پیاده رو!

ریحانه ایی سلام. امشب رفتیم بستنی آووکادو تو خیابون کاشانی و دوتا بستنی سنتی خوردیم.کاغذ دیواری سبز با کولر گازی و یک محیط دلچسب. یه سس بستنی گذاشته بود 60 هزارتومن!..گفت آووکادو از مکزیک میادو 10 15 روزه که وارد نشده. بعد اینکه خوردیم رفتیم تو پیاده رو و شما تندتند میدوییدی و به کرکره مغازه ها دست میزدیو به سنگفرش پیاده رو! خلاصه یه جوری سوار ماشینت کردیم با مامان جانی. از کفشای قرمزتم خیلی خوشت میاد. هی میگی پا...پا....یعنی کفشات! راستی دوسه روزه که گوی موبایل lg l70  خریدم. شاید تا موقعی که این بلاگو بخونی گوشیای خیلی عجیب تری اومده باشه بازار....الان خوابیدیو مامانی هم رفته حموم....ساعت 3 بامداد جمعه 17 مرداده....راحت بخوابی بابایی....
17 مرداد 1393

ریحانه خسته شده، اخه تازه از سفر تهران برگشته!

سلام ریحانه جان. الان ساعت 4:30 بامداد جمعه 10 مرداد 93 هستش و شما حدود یک ساعت که با ماشین از تهران خونه مامان بابا بزرگت اومدی خونه. دوروز اونجا بودیم. اولش که رفتی باهاشون غریبی کردی یه کم...بعدش کم کم خوب شد...تو مسیرم که برمیگشتیم مامانی تقریبا خوابیده بود کف ماشین (!) تا شما راحت بخوابی....تهرانم بابا و مامان بزرگ هی میگفتن چقد دستو دلبازه ریحانه..آخه اسباب بازیا موبایل یا هرچیکه دستت میومدو بهشون میدادی...راستی، زیارتم رفتی. زیارت شاه عبدالعظیم. قبول باشه. ...مامان بزرگم جلو موهاتو کوتاه کرد...آخه میرفت تو چشات نوک موهات...شهرری هم با بچه ها میخواستی بازی کنی....دست و دلباز...یه گوشی موبایل اسباب بازی با یه توپ چراغدارم برات خریدیم. ...
10 مرداد 1393

اولین کفشت و اولین راه رفتنت در بیرون از خانه! بوس کردن مامان و بابا و 1و2و3!!! و پیتزا!

سلام عزیزم. بالاخرههههه پنجشنبه 93/5/1 اولین کفش عمرتو خریدیم.  مغازه پاکوچولو خ کاشانی یزد. قرمز رنگ با پاپیون قرمز. فرداش هم رفتیم امامزاده سیدجعفر و اولین قدماتو اونجا تبرک کردی. عکسو فیلمم گرفتیم. تازگیا وقتی بهت میگیم : ریحانه مامان ( یا بابا) رو ببوس یه بوس کوچولو و ناز خوشگل میکنی.  راستی چندروزه که باهات غذا درست میکنیم!! چه جوری؟؟ اینجوری : طرز تهیه پیتزا. اول خمیرمونو خوب ورزش میدیم ( تورو رو تخت یا زمین ورز میدم!) بعدم با انگشتام رو بدنتو دون دون میکنم.عین اینکه میخوام نون بپزم. بعدم میذارمت تو فر...(میدمت بغل مامانی) اینجوری خمیرمون حاضر میشه!!...باقی موادشم آماده میکنیم....ریحانه تصمیم گرفتیم چندروز تعطیلی عیدفطرو بری...
4 مرداد 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد